چرا
چرا نمیمیرم من؟
- ۰ نظر
- ۱۶ آذر ۹۷ ، ۱۰:۵۰
گریه دارم. یک عالمه گریه دارم. کاش میشد به سرم شلیک کنن. یا با پتک بزننش. کاش مغزم که به در و دیوار پاشیده رو نگاه میکردم و پوزخند میزدم که دیدی اخر و عاقبت اذیت کردن چیه؟ کاش میشد بلند جیغ بزنم
از ادمایی که ولت میکنن وسط زمین و هوا متنفرم.
یا از اونایی که سعی میکنن شرایطی که هستی رو برات تشربح کنن، انگار ما کارمون روز و شب همین نشده که فک کنیم چه شرایط گوهی داریم.
بهرحال وسط زمین و هوام. شرایط حال بهم زنیه.
دوساعته دارم سعی میکنم کارامو بنویسم. خستهم.
نمیدونم تاکی این شرایط گوه ادامه داره.
حرفاش که تموم شه خواستم بگم نرو
نگفتم و رفت
حالم خوب نیست
خفه نمیشن
کاش یکی بغلم کنه و بهم بگه درست میشه همهچی
نمیخام درست شه چیزی حتی انقد توقع ندارم که همه چی درست شه
فقط یکی باشه اینو بگه بهم. قلبم سوراخه.
امروز جولی رو دیدم. برام لاک خریده بود. قشنگه خیلی. خوشحالم که دارمش
و رفتم دفتر مطبوعات و انگار دارم خبرنگار میشم.
حالم خوب نیس. دلشوره دارم. یکی باشه که بهش بگم بغلم کن دلم میخاد اونجا بمیرم.
دلم سرده
هرشبم که ادم نمیتونه خوشحال باشه
من یه رفیق پیدا کنم هرشب مغزشو بجوام
برای رفیق جدیدم اسم گذاشتم تا راحتتر بتونم راجع بهش حرف بزنم. البته چون نمیدونم رفاقتمون چقدر ادامه دار میشه و اصلا ادامه دار میشه یا نه سعی نکردم زیاد رو ویژگیهای رفتاریش فک کنم. فقط چون خودش دوس داره بهش بگن کولهگرد برام شبیه کریستوفر مککندلسه تو فیلم قشنگِ in to the wild. کریس امیدوارم به دوست شدن با من علاقهمند باشی.
نمیدونم بخابم یا نه. فوقالعاده خوابم میاد. ولی باید حموم کنم و ساعت شیش هم کلاس دارم. عقل میگه نخاب ولی من خوابم میاد و گوربابای عقل :)