lead to anywhere

سلام :)
اینجا کاملا روزمره‌نویسیه
کاش خواننده خاموش نباشین
اما اگه فک میکنید من بد مینویسم، ادم مزخرفیم یا هرچی خب فقط کافیه صفحه رو ببندین و از اینجا برین
من ادمی نیستم که بخوام اداب اجتماعی رو رعایت کنم و خیلی ساده بگم برای گوه‌خوری اینجا نیاید
از اینکه قراره اینجا دوستای جدیدی پیدا کنم پیش پیش خوشحالم :))

آخرین مطالب

۵۴ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

عالی

دوشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۵۹ ب.ظ

امروز عالی بود. 

امتحان خوب نبود، یاروی دفتر مطبوعات نیومد سرقرار، دیشب تا الان سه ساعت خوابیدم، از صبح تا ساعت چهار یکسره کلاسِ تخصصی بودم و بعدش کلی کلی کلی راه رفتم. الان دم مرگم. ولی عالی بود. چرا؟ دورهمی فوق‌العاده بود.

  • مر سا

توئیتر

دوشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۷، ۰۲:۴۷ ق.ظ

اه این توئیترم از لیمیتی دراد من گم شم از اینجا

  • مر سا

همینجا باهام حرف بزنین

يكشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۷، ۰۹:۳۱ ب.ظ

دارم به‌گای سگ میرم. نمیدونم چمه و چرا. 

  • مر سا

تنهایی

يكشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۷، ۰۸:۲۷ ب.ظ
من از تنهایی میترسم و تنهاترین موجود روی کره‌خاکی هستم
  • مر سا

فردا

يكشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۷، ۰۷:۰۱ ب.ظ

دلم نمیخاد تعادل خودمو بهم بزنم ولی هشت صبح فردا امتحان دارم و هیچی نخوندم. دوتا قرار استرس اور دارم برای فردا‌. یکی قراری که تعیین میکنه من خبرنگار میشم یا نه و یکی قراری که با یکی از دوستان مجازی گذاشتیم تا همو ببینیم. اولی که خب معلومه چرا استرس اوره و فک کنم دومی هم معلومه. ترجیح میدم فردا روز خوبی باشه‌. هرچند روز واقعن سختی خواهد بود اما امیدوارم روز خوبی باشه

  • مر سا

ورودی ۹۵

يكشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۷، ۰۳:۳۶ ب.ظ

به واقع امروز ریدم بدجور.

پسرک وایساده بود دم تاکسی. من میشناختمش. یعنی یه بار برای ورود به سالن وقتی جمعی از دوستام وارد میشدن همراه اونها دیده بودمش. بعد گفته بودم خب شما برید تو منکه اسماتونو میدونم فقط اسم شما چیه؟ و اون گفته بود فلان. 

حالا پسرک واساده بود دم تاکسی دانشگاه و من بهش گفتم سلام خوبی؟ و شروع کردم خیلی گرم باهاش حرف زدن که خب حتمن چون من تو دانشگا ندیدمش قبلا، ورودی جدیده و من با بچه‌های کم‌سن‌تر از خودم خیلی گرم میگیرم و احساس راحتی میکنم باهاشون. پسرک هم متین و باوقار و متعجب جواب میداد. بعد گفتم چی میخونی؟ ورودی جدیدی دیگه؟ گفت مهندسی معدن ورودی ۹۵‌. من گرخیدم. مغزم قبول نکرد گفتم حالا که کوچیکتر نیس پس باید همسن باشه دیگه. پرسیدم یعنی ۱۹ سالته دیگه؟ گفت ۲۱. حالا کم‌کم از چهره‌ی یه پسر ۱۷،۱۸ ساله که تازه با محیط دانشگا روبه‌رو شده داشت میشد یه دانشجوی سال سومی که خب مقداره نه زیاد، ولی کاملا واضحی ریش داره. و مایی که دو کورس باهم هم‌مسیر بودیم و من داشتم فک میکردم چجوری بهش بفهمونم این طرز حرف زدنم با ادمای کوچیکتر از خودمه نه تو. که متاسفانه حتی خونه‌هامون تو یه خیابون بود و من هرموقع یاد مکالمه‌مون و باوقار جواب دادن اون میوفتادم تمام مسیر میخندیدم و دعا میکردم اون منو نبینه.


  • مر سا

کسی میتونه باهام حرف بزنه امشب؟

شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۳۶ ب.ظ

چقد دارم تلاش میکنم که یکی رو ببرم باهاش حرف بزنم😂

  • مر سا

خبرنگارم یا نه؟

شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۷، ۰۸:۲۹ ب.ظ

دلم میخواست این همه کار برا دانشگا نداشتم تا دوهفته فقط خیاطی کنم و ماهنامه عکاسی بخونم. انقد که سیر شم ازشون. پسفردا امتحان ایمونو دارم اند گس وات؟ هیچی نخوندم. امروز یه پسرای همکلاسیم منو تو گروه اینستای اکیپِ کلاس اد کرد. من متعجب شدم چون رفیقام اینکارو نکرده بودن و اصلا نمیدونستم همچین گروهی بوده و خب با پسره‌م خیلی رفیق نیستم. بهرحال خوشحالم اگه این معنی رو میده که دوس داشته من تو جمعشون باشم. برای کار یه اقایی بهم زنگ زد. از صحبت کردنش فهمیدم همون کسی نیست که باهام مصاحبه کرد. مثل اون مودب و باکلاس نبود و قرار شد دوشنبه عصر باز برم تا حرف بزنیم. خیلی مرددم. نمیدونم چیشد این تصمیم رو گرفتم و اصلا نمیدونم با این همه کار از پسش برمیام یا نه‌. نمیدونم واقعن. کی میدونه بالاخره به ارامش میرسم یا نه. از دوشنبه به بعد من یه خبرنگارم یا نه؟؟

  • مر سا

سروکله

شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۵۰ ق.ظ

کاش بخوابم و فردا پا نشم. مدت هاست با این خیال میخوابم. این مرگ ایده‌آل منه. کاش مجبور نباشم صبح پاشم و با این همه ادم سسشر سروکله بزنم

  • مر سا

جمعه

جمعه, ۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۳۷ ب.ظ

بلاگ برای من نحسه؟

یک روز گند

یک روز واقعن گند

 دلم برای حرف زدن باهات تنگ میشه کلی جنسن

من تورو مثل پسربچه‌هایی که احتیاج به مراقبتم دارن دوست دارم.

الان دلتنگ و نگران توام. چقدر عجیب

احتیاج به دوست دارم. برای بیرون رفتن، حرف زدن.

چقد وقته حرف نزدم من. چقد وقته؟ ماه‌هاست. خسته‌م. دلم اغوش میخاد یا نمیدونم یه نفر که بفهمه دارم چقدر تلاش میکنم.


  • مر سا