lead to anywhere

سلام :)
اینجا کاملا روزمره‌نویسیه
کاش خواننده خاموش نباشین
اما اگه فک میکنید من بد مینویسم، ادم مزخرفیم یا هرچی خب فقط کافیه صفحه رو ببندین و از اینجا برین
من ادمی نیستم که بخوام اداب اجتماعی رو رعایت کنم و خیلی ساده بگم برای گوه‌خوری اینجا نیاید
از اینکه قراره اینجا دوستای جدیدی پیدا کنم پیش پیش خوشحالم :))

آخرین مطالب

ساعت شیش

سه شنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۱۶ ق.ظ

اینکه میخام به کریستوفر پیام بدم و نمیدم به‌خاطر تجربه‌های قبلیم طبیعیه.

امروز با استاد میم درمورد درسا حرف زدم و حس کردم چقدر ادم فوق‌العادیه. و بعد دیدم چقدر من هیشوخ نمیتونم مثل اون باشم.

توی راه برگشت عین رو تو اتوبوس دیدم. یعنی اون منو دید. ولی نیومد سمتم که سلام کنه. فقط پیام داد تو سوار اتوبوس شدی؟ مگه ما دوست نیستیم؟ از چی ترسید که نیومد سلام کنه؟ ریدم تو این فرهنگمون 

فردا صبح ساعت شیش پامیشم؟

  • مر سا

بیاید زر بزنیم دیگ

دوشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۲۹ ب.ظ

ناموس امشبم نمیاید زر بزنیم؟

  • مر سا

باورکنید سوال مهمیه

دوشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۷، ۰۵:۰۵ ب.ظ
یه شخصیت زن تو یه فیلم معروف سراغ دارین که خیلی رو اعصاب باشه؟
  • مر سا

خسته

دوشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۱۹ ق.ظ

من خسته‌م

  • مر سا

شنفتن

يكشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۲۸ ق.ظ
خیلی حرف دارم و خیلی اتفاق هست که بخام اینجا راجع بهش حرف بزنم ولی الان نه. یه‌کم غمگینم. دلم میخواد کسی صدامو بشنفه
  • مر سا

چرا

جمعه, ۱۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۵۰ ق.ظ

چرا نمیمیرم من؟

  • مر سا

امروز

جمعه, ۱۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۱۷ ق.ظ
چند روزه که میرم توئیتر و حتمن با گریه میام بیرون. چقدر وحشتناک همه چی تلخ شده. گفته بودم دلم میخام یه مدت فقط خیاطی کنم و ماهنامه حرفه هنرمند بخونم؟ هنوز فرصتش پیش نیومده. یه فرصت تنگ و باریکی برام ایجاد شده. حتی هنوز معلوم نیست که باز شده یا نه. اگه باز شه برای من اتفاق خوبیه. ولی راسش نمیدونم بمونم یا برم م.ز اصرار داره که باشم و برای اینکار خوبم ولی راسش اون صلاحیت اینو نداره که همچین تشخیصی بده. دارم فک میکنم این همه تلاش برای پیدا کردن اخرش به جایی میرسه یا نه. یا اینکه واقعن دارم چیکار میکنم؟ احتمالا یه کراش ریزی رو کریستوفر زدم.
  • مر سا

حرف

پنجشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۴۵ ب.ظ

چرا الان کسی نیس که باهاش حرف بزنم؟

  • مر سا

جیغ

پنجشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۰۱ ب.ظ

گریه دارم. یک عالمه گریه دارم. کاش میشد به سرم شلیک کنن. یا با پتک بزننش. کاش مغزم که به در و دیوار پاشیده رو نگاه میکردم و پوزخند میزدم که دیدی اخر و عاقبت اذیت کردن چیه؟ کاش میشد بلند جیغ بزنم

  • مر سا

وجهه

پنجشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۷، ۰۱:۲۷ ق.ظ
اگه حس نمیکردم وجهه‌ی بدی داره هرروز به کریستوفر میگفتم تا همو ببینیم. هرروز و هرروز باهم حرف بزنیم
بهرحال همچنان امیدوارم فردا صبح از خواب بیدار نشم
  • مر سا